گروه 4جامعهشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
اصول مشترک اگزیستانسیالیستها و نقد آن، 2
2. درون ماندگاری
اگزیستانسیالیست ها غیر از کی یر کگور خود را متعلق به فنومنولوژی (پدیدارشناسی) می دانند.
فنومنولوژی به تعبیر ساده می گوید کل حالات نفسانی ما به فنومنها تعلف می گیرد نه نومنها یعنی به نمود واقعیتها تعلق می گیرد نه به خود واقعیت. همه چیز بستگی به این دارد که واقعیت چگونه به نظر ما بیاید. به عنوان نمونه ما در صورتی از مار میترسیم که آن را مار پنداریم موید آن این است که اگر آن را مار نپنداریم از آن نمیترسیم و در مقابل از ریسمانی که مار به نظر بیاید نیز میترسیم بنابراین حالات نفسانی انسان به واقعیت معطوف نیست بلکه به تصورات خودش مربوط میباشد. و به این اعتبار میتوان گفت که انسان همیشه در درون خودش ماندگار است. و پا از خودش بیرون نمی گذارد.
هم شناخت و هم اراده ما به فنومن ها تعلق می گیرد. تصاویری بر ذهن انسان عرضه می شود انسان به برخی دل می بندد و به برخی تنفر دارد.
اگزیستانسیالیستها از این درون ماندگاری در اخلاق و در فلسفه نظری استفاده کرده اند.
نقد
این که حالات نفسانی انسان به تصور خود او تعلق میگیرد درست است اما دلیل این امر این است که تصور خود را واقعیت میپندارد و الا اگر بداند فقط پندار اوست نفس او در مقابل این پندار تحریک نمیشود.
برخی پدیدارشناسان (ریچارد باخ) از این هم فراتر رفته و میگویند دنیا چنان است که ما میپنداریم نه دنیا را چنان میپنداریم که هست. به عنوان نمونه ما در آب فرو میرویم چون به آن اعتقاد داریم و اگر اعتقاد نداشتیم فرو نمیرفتیم و در زمین نمیتوانیم شنا کنیم چون اعتاد داریم نمیتوانیم و اگر معتقد بودیم که میشود میتوانستیم در زمین شنا کنیم.
منبع: تاریخ فلسفه غرب، ج4، مصطفی ملکیان